【投稿】
在一个没有春天的秋天吟唱
在一个寂寥的夜晚独身航行
无月之夜依偎在我身上
我的手杖在荒野的软土里 生根开花
路边依偎着一棵树
这棵树和我一起漫步
手里拿着白色的拐杖
背着我的旧时沉重的负担
手里拿着白色的拐杖
背着我的晚年沉重的负担
我们都想去远方
但是我们都选择了 沉默
我们从旷野的的土壤中 汲取水分
总有一天,我会让你们知道
我们的共同旅行者
哦,太阳!
哦,太阳!
节选自 纳达尔.纳达尔普儿《日落时的史诗》
من اکنون در خزانی بی بهار آواز می خوانم
من اکنون در شب تنهایی خود پیش می رانم
شب بی ماه در من لانه می سازد
اقلیم در گل نرم بیایان ریشه می بند
درختی در کنار راه می روید
درختی در کنارم راه می پوید
عضای کوروش در دست و بار پیریش بر دوش
عضای کوریم در مشت و بار پیریم بر پشت
به رفتن هر دو می کوشیم
من و او هر دو خاموشیم
من و او هر دو از خاک بیابان آب می نوشیم
من از این همسفر روزی تو را آگاه خواهم کرد
ای خورشید ، ای خورشید
- نادر نادرپور - حماسه ای در غروب
在一个没有春天的秋天吟唱
在一个寂寥的夜晚独身航行
无月之夜依偎在我身上
我的手杖在荒野的软土里 生根开花
路边依偎着一棵树
这棵树和我一起漫步
手里拿着白色的拐杖
背着我的旧时沉重的负担
手里拿着白色的拐杖
背着我的晚年沉重的负担
我们都想去远方
但是我们都选择了 沉默
我们从旷野的的土壤中 汲取水分
总有一天,我会让你们知道
我们的共同旅行者
哦,太阳!
哦,太阳!
节选自 纳达尔.纳达尔普儿《日落时的史诗》
من اکنون در خزانی بی بهار آواز می خوانم
من اکنون در شب تنهایی خود پیش می رانم
شب بی ماه در من لانه می سازد
اقلیم در گل نرم بیایان ریشه می بند
درختی در کنار راه می روید
درختی در کنارم راه می پوید
عضای کوروش در دست و بار پیریش بر دوش
عضای کوریم در مشت و بار پیریم بر پشت
به رفتن هر دو می کوشیم
من و او هر دو خاموشیم
من و او هر دو از خاک بیابان آب می نوشیم
من از این همسفر روزی تو را آگاه خواهم کرد
ای خورشید ، ای خورشید
- نادر نادرپور - حماسه ای در غروب
夏日气息拂面,想去看看旷野。马儿悠闲的在水边吃草,自由的奔跑在草原上。(那次没骑成马真遗憾)
睡前继续期待狼殿下疾冲#狼殿下肖战# [鲜花]#肖战疾冲#
晚安@X玖少年团肖战DAYTOY https://t.cn/RghOMBP
睡前继续期待狼殿下疾冲#狼殿下肖战# [鲜花]#肖战疾冲#
晚安@X玖少年团肖战DAYTOY https://t.cn/RghOMBP
在一个没有春天的秋天吟唱
在一个寂寥的夜晚独身航行
无月之夜依偎在我身上
我的手杖在荒野的软土里 生根开花
路边依偎着一棵树
这棵树和我一起漫步
手里拿着白色的拐杖
背着我的旧时沉重的负担
手里拿着白色的拐杖
背着我的晚年沉重的负担
我们都想去远方
但是我们都选择了 沉默
我们从旷野的的土壤中 汲取水分
总有一天,我会让你们知道
我们的共同旅行者
哦,太阳!
哦,太阳!
节选自 纳达尔.纳达尔普儿《日落时的史诗》
在一个寂寥的夜晚独身航行
无月之夜依偎在我身上
我的手杖在荒野的软土里 生根开花
路边依偎着一棵树
这棵树和我一起漫步
手里拿着白色的拐杖
背着我的旧时沉重的负担
手里拿着白色的拐杖
背着我的晚年沉重的负担
我们都想去远方
但是我们都选择了 沉默
我们从旷野的的土壤中 汲取水分
总有一天,我会让你们知道
我们的共同旅行者
哦,太阳!
哦,太阳!
节选自 纳达尔.纳达尔普儿《日落时的史诗》
✋热门推荐